بنام خداوند مهربان | ||
|
||
|
||
اي آب نيلگون و گهربار كشورم
اي آخرين پناهم و ماوا و سنگرم امواج تو تلاطم عشق است در دلم اي عشق پر تلاطم و موج شناورم ما خون خويش در دل جام تو كردهايم تا شهد عشق جمله بريزي به ساغرم صد جان فداي شوكت نام تو گشته است اي جان فداي همت يار دلاورم آواز عاشقانه بخوان اي خليج عشق اين جمله بود ذكر شهيدان لشكرم آنان كه خون خويش به كام تو كردهاند حكم خليج فارس به نام تو كردهاند از آن زمان كه نقشه ايران كشيده شد نام و نشان كشور شيران كشده شد هر قطعه را فضايي و نامي نهادهاند نقش تو هم خليج دليران كشيده شد شكل ترا به فرمت يك تاج بستهاند تاج وطن ز حكمت پيران كشيده شد اين قطعه هم به نام وطن شد خليج فارس اين نقشهها به حكم اميران كشيده شد گلبانگ عشق از دل ميهن ترانه زد فرياد شوق از دل ايران كشيده شد آنان كه خون خويش به كام تو كردهاند حكم خليج فارس به نام تو كردهاند ياران نظر كنيد بر اين آب نيلگون كز خون عاشقان وطن گشته غرق خون امواج بيامان كه بپيچد درون آب هر موج سهمگين كه برآيد ز اندرون فرياد موجهاي بلند خليج عشق آن غرشي كه ميجهد از قلب آن برون آن نعرههاي محكم مردان سينهچاك فرياد دادخواهي عشاق بيستون پيچد در آسمان همه يك سو و يك صدا چون ضربتي كه دولت دشمن كند نگون آنان كه خون خويش به كام تو كردهاند حكم خليج فارس به نام تو كردهاند مردان كشورم همه در راه اين وطن از جسم خود گذشته و از جان خويشتن در راه اعتلاي چنين خاك لالهگون صد جان فدا نموده به پيكار تن به تن از خاك پاك ميهن و آب خليج فارس كوته شده دو دست طمعكار اهرمن تا مرد جنگ باشد و ياران جان به كف پيروز و جاودانه بماند سراي من سر كن سرود عشق كه ماند به يادگار از عاشقان ترانه و از شاعران سخن آنان كه خون خويش به كام تو كردهاند حكم خليج فارس به نام تو كردهاند دوشيزگان ما همه هشيار و بيقرار مانند مرد جنگ به ميدان كارزار از جان خود گذشته و با عشق اين ديار يورش برند بر سر دشمن عقابوار همچون طناب دار بپيچند وقت جنگ حلقوم دشمنان به دو گيسوي تابدار نازم برين وطن كه زنانش ز اقتدار جان ميدهند در ره ميهن به افتخار خواندم سرود عشق به نام خليج فارس با آن ترانهاي كه بماند به يادگار آنان كه خون خويش به كام تو كردهاند حكم خليج فارس به كام تو كردهاند امشب بخوان كه كشور جانان سراي ماست اين دشت لالهگون خراسان سراي ماست آن رود پر تلاطم و اين خاك پر گهر كارون پرصلابت و كرمان سراي ماست از سرزمين رستم و درياچهي خزر تا خاك سرخ بانه و مهران سراي ماست مجموع اين وطن همه يك خانه بيش نيست امشب بخوان كه خانهي ايران سراي ماست آنان كه خون خويش به كام تو كردهاند حكم خليج فارس به نام تو كردهاند اي دل بخوان ترانه به نام خليج فارس گلبانگ عاشقانه به نام خليج فارس سر كن سرود عشق بزن ساز عاشقي با چنگ و با چغانه به نام خليج فارس ما دل سپردهايم بر اين آب نيلگون اين لولوي زمانه به نام خليج فارس سر ميدهيم و بر كف دشمن نميدهيم اين جام بيكرانه به نام خليج فارس اي دل بخوان چو شاعر آزاد اين وطن اشعار جاودانه به نام خليج فارس آنان كه خون خويش به كام تو كردهاند حكم خليج فارس به نام تو كردهاند |
نظرات شما عزیزان: